عسگر اولادی در گفتگو با ماهنامه ذکر : پرونده هشتم شهریور همچنان مسکوت!!!

ساخت وبلاگ
حبیب الله عسگراولادی در مصاحبه با ماهنامه ذکر ارگان حزب موتلف اسلامی به مناسبت شهادت شهیدان شهریور ماه این حزب با بیان این مطلب که پس از 27 سال که از انفجار دفتر نخست¬وزیری این پرونده همچنان مسکوت است گفت:« باید از قوه قضاییه پرسید که چرا رسیدگی نمی شود . در آن زمان قوه قضاییه از امام خواسته بودند پرونده مختومه شود.» در ادامه ایم مصاحبه آمده است که شهید لاجوردی در ماه های آخر حیاتش اشاره به این موضوع نموده و خواستار باز شدن و پیگیری پرونده بوده است و شاید این نظریه درست باشد که شهادت ایشان به این دلیل باشد و همچنین شهید لاجوردی چندی قبل از شهادتش در برخورد با یکی از متهمان پرونده هشتم شهریور به او گفته بود , اگر من یک روز از عمرم مانده باشد و مسئولیت داشته باشم بالاخره تو را محاکمه خواهم نمود.آنچه در فوق آمده است گوشه هایی از مصاحبه عسگراولادی با نشریه ذکر بود.اینک من به عنوان یک شهروند این سئوال برایم پیش آمده است که چرا بایستی پرونده انفجار دفتر نخست وزیری که در آن رئیس جمهور و نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران در آن به شهادت رسیده اند می بایست توسط مسئولین قضایی کشور آن هم در آن سال های پر از درد و رنج مختومه شدن آن را از حضرت امام خواستار شوند و چرا بعد از 27 سال از شهادت آن بزرگواران همچنان این پرونده مسکوت است؟آیا این درخواست قبل از آن بود که هویت کشمیری مشخص شود یا بعد از آن ؟ اگر قبل از آن بود به چه دلیل بعد از آن که سازمان منافقین خلق مسئولیت آن را به عهده گرفت دوباره پی گیری نشد و براستی این سخنان آقای عسگراولادی و پیگیری شهید لاجوردی به چه معناست؟ و اگر بعد از آن بود که هویت کشمیری مشخص شد و سازمان منافقین خلق آن را به عهده گرفت دلیل این که شهید لاجوردی همچنان در پی آن بود تا این پرونده باز شود چیست؟ مگر چه کسانی در داخل در این جنایت دست داشته اند که هنوز چهره عیان نکرده اند؟آیا مسئولان قضایی و آنان که در آن سال ها و در این سال ها در قوه قضاییه و مجریه و مقننه هستند جوابی برای این سئولات دارند ؟ اگر دارند چرا درباره آن سکوت نموده اند؟وقتی پرونده ای به این مهمی و به این کلانی سال هاست که مسکوت مانده است ، آیا نباید انتظار داشت که پرونده هایی که از اهمیت کمتری برخوردارند به یک چنین سرانچامی دچار شوند ؟چرایی این که چرا قبلا امام را مجبور به مسکوت کردن پرونده کرده اند به تاریخ باز می گردد اما اکنون چه کسانی خواستار باز نشدن آن پرونده هستند؟ یا این که اصلا این پرونده به فراموشی سپرده شده است؟بسیار در طول سالیان اخیر از نام شهیدان دولت و بخصوص شهیدان رجایی و باهنر و دولت آنان به بزرگی یاد می شود ، اما آیا سزاوار است که پرونده شهادت آنان همچنان در بایگانی های دادگاه انقلاب خاک بخورد و قاتلان آنان در داخل و خارج کشور ( که با توجه به صحبت های آقای عسگراولادی در داخل نیز کسانی بوده اند که در این قضیه دست داشته اند و آزادانه در کشور تردد می کنند ) هیچ احساس ترس نداشته باشند و هیچ دادگاهی آنان را محکوم ننماید؟اما در بخش پایانی این مصاحبه مطلبی در مورد شهادت لاجوردی است که آن را مربوط به همین قضیه می داند و آن هم تنها به این دلیل که ایشان خواستار بازگشایی و بررسی این پروند بوده است.بعد از شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ، و سپس ترور نافرجام مقام معظم رهبری فراریان مغضوب ملت ، منافقین خلق و بنی صدر خائن و ملی گراهای طرفدار او و سلطنت طلبان و آمریکا و اسرائیل و سایر دشمنان انقلاب ، با خوشحالی تمام این گونه اعلام نمودند که برای خمینی تنها دو نفر دیگر مانده ، رجایی و باهنر ، که با از پای درآمدن آنان انقلاب اسلامی سقوط خواهد نمود و به همین دلیل دست به انفجار دفتر نخست وزیری زدند و تنها ساعتی بعد از انفجار ، سازمان منافقین خلق مسئولیت آن را به عهده گرفت . حال سئوال این است که مگر هنوز هم منافقین در راس امورند یا هنوز هم بعد از متلاشی شدن آنان در پی حمله آمریکا به عراق و ناپدید شدن مسعود رجوی خان بلامنازعشان مسئولین از آنان می ترسند؟اکنون از قوه قضاییه میخواهیم که بار دیگر این پیرونده را مورد بازبینی قرار دهد و مرتکبان آن را که در داخل هستند محکوم نماید و با شدت با آنان برخورد نمایدو از دولت عدالت محور می خواهیم تا آن را پی گیری نماید.محمد مهدی اسدزاده انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 309 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 22:40

خبرنامه