به یاد پدربزرگم محمود اسدزاده

ساخت وبلاگ
امسال سال دومی است که جای خالی پدربزرگم را احساس می کنیم. عید سال 89 که  تمام شد او نیز شیشه عمرش شکست و چراغ عمرش فرو نشست.

و ما ماندیم یادش.

و 10 سال پیش از او نیز عید که تمام شد پدربزرگ مادریم چشم از این جهان بربست. حاج عباس پیروان پدر شهید محسن پیروان.

و حالا در درون تنهایی ام یاد او کردم.


و باز آمده عید
نوروز به پاست
و غم درون خانه دل جا مانده است
و باز هم تنهایی
سکوت
و سبزه ای که قد کشیده است
و ماهی تنگ که طوافش مدام شده
و سیب زرد
و آتش شمع
و سیر و سرکه و سنجد
و سکه های گران شده
و چشم های خسته بابا
که مانده روی صفحه قرآن
و قلب پر از صبر مادر
که پا به پایمان سوخت
و آینه
و آه
آه یتیمی که آن طرف برخواست
و ذکر یا رب عارف
و شعرهای عارفانه حافظ
پدربزرگ کجایی؟
که نیستی
دو سال می شود کنارمان تو نیستی
دو سال می گذرد
که پای سفره عید
بوسه های تو نیست
و خنده های تو نیست
پدربزرگ
به سبزه سبز سفرها
قسم می دهم خدا
به آیه آیه قرآن
قسم می دهم خدا
که از قصور تو از
شاید گناه
بگذرد
پدربزرگ
هنوز
مانده در درون گوش
نداهای آخرین تو
وصیتی که نمودی
خدا خدا
که گفته است بخوان مرا
تا اجابت کنم ترا

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 316 تاريخ : پنجشنبه فروردين 1391 ساعت: 4:40

خبرنامه