بیداری اسلامی و سوریه!!!

ساخت وبلاگ
چندین ماه است که کشورهای اسلامی به یک بیداری رسیدهاند و علیه حاکمان سرسپردهشان  غرب، بپاخواستهاند.

حکومتهایی که همگی دارای چند ویژگی مشترک هستند. همگی با انقلابهای کودتایی یا کودتاهای انقلابی به حکومت رسیدهاند به جز بحرین و اردن. تونس، مصر، لیبی، سوریه، یمن و... اینک همه این کشورهای که روزگاری بپاخواستهاند که انقلابشان را چگونه از دست دادهاند. مثلاً در مصر انقلابی دینی و اسلامی به رهبری رهبران اخوان المسلمین و به خصوص شهید استاد حسن البنا و شهید استاد سید قطب بپاخواستند ولی در روزهای آخر منتهی به پیروزی انقلاب سرهنگ جمال عبدالناصر با یک کودتا وارد صحنه شد و در عرض مدت کوتاهی با از صحنه بیرون راندن نیروهای اسلامگرا خود اعلام جمهوری نمود. در بقیه کشورها نیز اوضاع به همین صورت بود. این انقلابها و جمهوریها در مدت کوتاهی به دیکتاتوری و استبداد منتهی گشت. ویژگی دیگر این انقلابها این بود که در روزهای بعد به صورت اقمار شوروی درآمدند.


  چندین ماه است که کشورهای اسلامی به یک بیداری رسیدهاند و علیه حاکمان سرسپردهشان  غرب، بپاخواستهاند.

حکومتهایی که همگی دارای چند ویژگی مشترک هستند. همگی با انقلابهای کودتایی یا کودتاهای انقلابی به حکومت رسیدهاند به جز بحرین و اردن. تونس، مصر، لیبی، سوریه، یمن و... اینک همه این کشورهای که روزگاری بپاخواستهاند که انقلابشان را چگونه از دست دادهاند. مثلاً در مصر انقلابی دینی و اسلامی به رهبری رهبران اخوان المسلمین و به خصوص شهید استاد حسن البنا و شهید استاد سید قطب بپاخواستند ولی در روزهای آخر منتهی به پیروزی انقلاب سرهنگ جمال عبدالناصر با یک کودتا وارد صحنه شد و در عرض مدت کوتاهی با از صحنه بیرون راندن نیروهای اسلامگرا خود اعلام جمهوری نمود. در بقیه کشورها نیز اوضاع به همین صورت بود. این انقلابها و جمهوریها در مدت کوتاهی به دیکتاتوری و استبداد منتهی گشت. ویژگی دیگر این انقلابها این بود که در روزهای بعد به صورت اقمار شوروی درآمدند.

پس از سقوط شوروی این کشورها عموماً به زیر سایه ایالات متحد و بولک غرب درآمدند و تنها دو کشور سوریه و لیبی در مقابل غرب مقاومت کردند. لیبی بسیاری از جاها واداد ولی سوریه در طول سالیان به بازی سیاسی با آنان پرداخت.

بحرین و اردن اما روایتی دیگر دارد. شاهانی را انگلیس بر آنان وارد کرد و از آن زمان میتوان گفت همچون کشورهایی مثل عربستان، کویت، قطر، عمان و .... جز اقمار انگلیس به شمار میآیند.

اما اکنون این انقلابها و قیامها در این کشورها بنا به موقعیتهای خود فرق دارد. اما پس از علامت تعجب و سردرگمی آمریکا و بلوک سرمایهداری در دوران اولیه حرکتها اینان به فکر افتادند و در راه تسخیر انقلابها از یکدیگر سبقت گرفتند. چاههای نفت لیبی و موقعیت هر کدام از این کشورها باعث شد تا این کشورها، به بازی سیاسی و گاه نظامی روی آورند.پس از سقوط مبارک وزیر امور خارجه ایالات متحده وارد مصر شد و با نوشتن قانون اساسی برای آنان و به معرض رای مردم قرار دادن آن، داشت این کشور را همچنان برای خود نگه میداشتند که ناگاه بار دیگر مردم مصر خشم انقلابی خویش را برآوردند و بیداری اسلامی را با تسخیر سفارت اسرائیل و حمله به سفارت آمریکا نشان دادند.

ایالات متحده و همپیمانانش در همه جا وارد صحنه شدند تا اوضاع را به نفع خود تمام کنند. اگر بتوانند آن حاکمان را نگه دارند و اگر نمیتوانند در سقوط آنان تعجیل کنند.

از آن جا که لیببی و سوریه خطرات بسیاری برای آنان داشت پس مردم را به درگیری نظامی ترغیب نموده و گروهکها و احزاب مخالف این کشورها را مسلح نمودند. فرانسه در لیبی روزانه چندین هواپیما تسلیحات و تجهیزات نظامی برای مردم بپاخواسته خالی میکند. در سوریه نیز اوضاع چنین است و این امری است که حتی خبرگزاریهای وابسته به آنان از پخش این صحنهها دریغ نمیورزند. و آن را افتخاری برای خود میدانند.

اما برای بسیاری از مردم ما این شبهه مطرح میشود و شده است که چرا جمهوری اسلامی در مقابل حرکت مردمی سوریه موضع سکوت را اتخاذ نموده، و در مقابل آن چیزی نمیگوید؟

این سئوال و شبهه دقیقاً از سوی ضدانقلاب و جنبش فتنه برآورده شده و هدف آن چیزی جز قهرمان وانمود کردن کشورهای غربی نیست.

جواب به این شبهه و سئوال بسیار ساده است و با کمی تفکر و تحقیق میتوان جواب را یافت.

از این جنبش قبلاً هم شعارهایی چون »لبنان، فلسطین چه فرقی داره با چین«در دوران فتنه و کشتار مردم مسلمان چین توسط آنان اتخاذ شد.

سوریه تنها کشوری است مستقل که پس سالیان هنوز موضع ضداستکباری خود در مقابل با اسراییل را حفظ کرده است.

در سوریه روزهای ابتدایی قیام، قیام مردمی بود ولی پس از چندی و با مسلح شدن گروهکهای طرفدار صهیونیزم که تاکید میکنم بارها و بارها بی بی سی و شبکههای رسانهای غربی به آن اذعان نمودند، حتی رهبران قیام را به سکوت یا برخورد با آن گروهها کشاند. و قیام دیگر عملاً به جنگ اسراییل و سوریه مبدل شده است.

چرا جمهوری اسلامی در قبال این جریانات سکوت اختیار کرده است؟

زیرا جمهوری اسلامی دارد صحنه را میبیند. در این میان نه تنها سیاست دولتمردان که مراجع تقلید نیز هرگونه حرکت در مقابل سوریه را از آن جهت که به نفع اسراییل تمام میشود حرام اعلام کردند. و این باعث شد تا شیعیان سوریه یا صحنه قیام را ترک نمایند یا به جنگ با مزدوران اسراییل بپردازند. اهل سنت نیز هر چند میانشان اختلاف است اما بعضی در حمایت از بشار سخن گفتند و بعضی بر ضدش.

چرا سوریه اکنون برای امت اسلامی از ویژگی خاصی برخورد است و چرا دشمنان اسلام روی آن حساب دیگری باز کردهاند و علما و مجاهدان و انقلابیون در مقابل آن مواضع متفاوتی میگیرند و  این قدر با دیگر جاها فرق دارد؟

دلیل آن این است که حاکمیت فعلی سوریه، یک خط تدافعی در مقابل اسراییل و از حامیان مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین بوده و هست. دیواری محکم و استوار که توانست بلندیهای جولان را بازپس گیرد و از همان ایام تا کنون اسراییل و آمریکا سعی در به زیر کشیدن علویون و حکومت فعلی سوریه داشتهاند. بر هیچ کس مقاومت سیاسی و ایستادگی سوریه در مقابل فشارهای خارجی در قبال اسراییل پوشیده نیست.

سوریه نه تنها خود سد محکمی در مقابل زیادهخواهیهای غرب و اسراییل بوده، که حامی همه مقاومت اسلامی در منطقه هم بوده است.

نگاهی به فتوای آیتا... مکارم شیرازی و سایر مراجع تقلید در قبال اوضاع سوریه وضع را به خوبی نشان میدهد. شکسته شدن سوریه یعنی به گونهای ضربهای سهمگین و حتی شکسته شدن اقتدار مقاومت اسلامی. در واقع جنگ سوریه را نمیتوان قیام مردمی دانست بلکه جنگ ساختگی جبهه صهیونیزم بینالملل است.

 

 

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 304 تاريخ : جمعه 8 مهر 1390 ساعت: 12:56

خبرنامه