قدر

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

قدر. خیر من الف شهر. براستی قدر چیست؟ چیستایی قدر چقدر اهمیت دارد در این که قدر را پاس داریم.

سحرگاه نوزدهم رمضان بود و تازه از مسجد به خانه آمده بودیم و سرگرم سفره سحر بودیم تا ببینیم این بار قدر ما چقدر است و چه بار ما می شود و از سفره گسترده قدر چه مقدار روزی گرفته ایم. رسانه ملی را گشودیم و شبکه تازه آمده قرآن را گرفتیم. عارف مجاهد شهید دکتر مصطفی چمران بسم الهی گفت و لب به سخن گشود. از قدر گفت و در پی اش از عالی ترین انسانی که عظیم ترین قدر عالم را قدر دانست از علی بزرگ و یا بهتر بگویم علی موحد و بس.


بسم الله الرحمن الرحیم

قدر. خیر من الف شهر. براستی قدر چیست؟ چیستایی قدر چقدر اهمیت دارد در این که قدر را پاس داریم.

سحرگاه نوزدهم رمضان بود و تازه از مسجد به خانه آمده بودیم و سرگرم سفره سحر بودیم تا ببینیم این بار قدر ما چقدر است و چه بار ما می شود و از سفره گسترده قدر چه مقدار روزی گرفته ایم. رسانه ملی را گشودیم و شبکه تازه آمده قرآن را گرفتیم. عارف مجاهد شهید دکتر مصطفی چمران بسم الهی گفت و لب به سخن گشود. از قدر گفت و در پی اش از عالی ترین انسانی که عظیم ترین قدر عالم را قدر دانست از علی بزرگ و یا بهتر بگویم علی موحد و بس.

آن چه زیبا جلوه نمود نه تعریفات از علی بود که معنایی بود عارفانه از شب قدر . چمران چنین گفت شب قدر یعنی آن زمانی که بین دو راهی ایستاده ای و مخییری که راهی را برگزینی و راه را برمی گزینی. این یعنی قدر. یعنی زمانی که قدر و منزلت و شان خود را برمی گزینی . امشب و شب هایی که قدر نامیده می شود زمانی است که پیامبر به عنوان نمود انسانیت و بشریت در مرز انتخاب قدر تاریخ انسان را رقم زد و قرآن کامل بر پیامبر نازل شد و این یعنی انتخاب تاریخ و انتخاب راه بشریت از سوی خداوند تعالی و این زمان بود که الله این گونه نوشت بر انسان و این گونه مقدر نمود که قرآن و مدینه ای که قرآن معرفی می نماید سعادت بشر باشد. و شب قدر قدر شد برای همیشه تاریخ بشریت . شبی که همه بشریت قدرشان و منزلتشان مشخص و عیان به آن ها گفته شد که انسان خلیفه الله است و بر هر چیز توانا به حکم خدا.

من که عین جملات سردار رشید اسلام را به خاطر ندارم بل آن چه از ایشان گفته شد نقل به مضمون بود.

اما چه جالب گفت آن شهید که تا پاسی از اذان صبح گذشته مرا در وادی حیرت فرو برد و ساعتی چند به اندیشه پیرامون آن نشستم که آری قدر همین است و سپس بیاد آوردم که چمران در ادامه از قدر علی گفت که با قدر محمد یکی شد. نوزدهم ماه رمضان. از قدر امیرالمومنین گفت زمانی بود که راه شهادت انتخاب نمود و راهی مسجد شد و آیا فکر کرده ایم که اگر علی در آن لحظه قدرش را قتل در آن شب انتخاب نمی نمود امروز روز ما علی را به این عظمت می شناختیم؟و آن گاه شهید شاهد حسین را گفت که قدرش شب عاشورا بود. و باز می گویم اگر حسین عاشورا را مثله شدن را انتخاب نکرده بود، حسین وارث آدم می شد؟

قدر چه زیباست. همان زمان هایی که انتخاب می کنیم و خدا می گوید در آن لحظه به من توکل کنید و یتوکل علی الله تا بال های فرشتگان را زیر پاهایتان گذارم تا خستگی ها را متحمل نشوید. انتخاب که کردی هر چه باشد و یثبت اقدامکم می شوی در آن راه چه به نیکی باشد و چه به شر . پس همیشه به خدا پناه بر و این چنین همنوا با ولی عصرت زمزمه کن بعد از نمازهای یومیه ات : الهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه و عرفان الحرمه و اکرمنا بالهدای و الاستقامه. عجبا این کلام ولی عصر  و امام زمان و آن سبب خلقت کون و مکان آن مدنی برقع و مکی نقاب که چندی است چون آفتاب سایه نشین گشته است. و این جملات را قدر قدر است و قدر آفرین. آیا سعادت بشر جز این یک خط از دعای ولی عصر ارواحنا و جسمنا بفداه چیز دیگری است. و تازه ولی عصر ادامه می دهد تا بهتر راه هدایت را عنوان نماید و سدد السنتنا بالصواب و الحکمه و املا قلوبنا بالعلم و المعرفه و طهر بطوننا من الحرام و الشبه و اکفف ایدینا عن الظلم و السرقه و اغضض ابصارنا عن الفجور و الخیانه واسدد اسماعنا عن اللغو والغیبه  و می آید و برای دیگران نیز با سعادت می خواهد این چنین و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحه و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه و .... هر کسی را آن چنان دعا می نماید که شایسته است .

و در کارش می مانم. بنده گنه کرده و او شرمسار.

قدر است . و ما هنوز قدر خود را نمی دانیم تا آنچنان که او گفته ادعونی استجب لکم او را بخوانیم . پس او را آن چنان می خوانیم که هنوز بی معرفت به آستان قدسی اش و رحمت اش و غفرانش و سترش و ... بی معرفتیم به ذاتش و عظمتش و قدرتش . پس نا دانسته دست به دعا بر می داریم که چه ؟ شب را سحرگاهان کنیم و جز قسمش دادن به نام ها و اوصافی که از درک هر کدام عاجزیم و قسم دادنش به مقدسات به قرآن و پیامبر و اهل بیتش و در نهایت ندانسته چیزی را گاه طالبیم که خود نیز از وجودش نا آگاه. پس چه قدر داریم ما.

خدایا با سخن می گویم که شایسته نیست کسی این چنین بی پروا با مالک خویش با ارباب خویش سخن گوید بی ادبانه و پرخاشجویانه در بارگاه تو در شبی که شیاطین جنی در بندند اما یاوران انسی شان آزاد و نفس ها در پی اغواهای خویش . با تو سخن می گویم که ارحم الراحمینی یعنی همه دار وندار من از توست . همه جود و نجود من از توست . حتی همین سخنم. همین راز و نیازم با تو . با سخن می گویم که رب العامینی پرورش دهنده و خالق عوالم سوت و ناسوت ، پیدا و پنهان ، جود و نجود. از تو یک چیز می خواهم که اندازه اش همه هستی ام است همه عوالم . خدایا چنین کن سرانجام ما تو خشنود باشی و ما رستگار. اگر حتی جهنمی شدیم که هستیم اما به لطف تو ایمان داریم رضای خود را از ما دریغ نفرما و ما را چنان مربی باش که در قعر جهنم چه عالم پیدا و چه در عالم پنهان چه این جا و چه آن جا به تو دلخوش باشیم تا آن نیز بگذرد.

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 334 تاريخ : پنجشنبه 19 شهريور 1388 ساعت: 21:43

خبرنامه