اسراییل

ساخت وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن گفتن در مورد اسراییل و صهیونیزم بین الملل بدون در نظر گرفتن تاریخ آن چیزی است ناقص ، پس تصمیم گرفتم در این مورد هر چند به اختصار چند سطری را بنویسم.
ابراهیم خلیل را دو فرزند بود. یکی اسماعیل که پیامبر خاتم از اوست و عرب شده ایست که فرزندان او نیز به دلیل حضور در میان اعراب عرب بودند. فرزند دیگر او اسحاق بود که فرزندی داشت به نام یعقوب نبی که او را اسراییل نیز می خواندند. و از او بنی اسراییل پا گرفت. ابراهیم خود از اهالی شهر اور عراق مرکز کلدانی ها بود که برای تبلیغ دین خدا سختی ها را بر خویش هموار نموده بود و حدود هزار و هشتصد سال قبل از میلاد مسیح به سرزمین کنعانیان که مردمانش اعرابی بودند بت پرست )که حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح در آن جا سکنی گزیده بودند( وارد شد. بنی اسراییل پس از اسحاق به مصر مهاجرت کردند و در آن جا بودند. با طی قرون، مصریان آنان را مورد ظلم خویش قرار داده و بردگان خود ساختند. با قیام موسی، بنی اسراییل از چنگال مصریان گریخته و با حکم خدا به سرزمین فلسطین برگشتند و دین موسی یعنی یهود را پذیرفتند. پس از موسی بنی اسراییل تحت رهبری قضات درآمدند. در حدود هزار سال قبل از میلاد داوود توانست طالوت را شکست داده و به مدت چهل سال اولین دوران حکومت الهی را بر زمین مقرر کند. با مرگ داوود فرزندش سلیمان عهده دار این حکومت الهی شد و تحت رهبری او بود که بنای هیکل سلیمان تمام شد تا موحدین در آن جا به عبادت خداوند واحد مقتدر بپردازند. پس از مرگ سلیمان نبی بنی اسراییل بر علیه وارث او رحبعام شوریدند و دولتی به نام مملکت اسراییل را تشکیل داند که مرکز آن سامره بود. عده ای دیگر از یهودیان نیز در اورشلیم دولتی دیگر ساختند و نام آن را مملکت یهوذا نهادند و از این به بعد جنگ در میان آنان در گرفت. درگیری ها و اختلافات درونی آنان روز به روز بیشتر شد. آشوری ها به آن ها حمله نمودند و آنان را از آن جا بیرون راندند و قبایلی از بابل و عیلام و ... وارد آن جا نمودند. هر دو دولت یهودی تا سال 701 ق.م به دست آشوری ها ساقط شدند . در 597ق.م بخت النصر کلدانی به فلسطین حمله کرد و یهودیان را مجبور کرد تا از آن جا بیرون شده به بابل بروند ، قدس را آتش زد و هیکل سلیمان را نابود ساخت. با پیروزی کوروش بر کلدانی ها یهودیان به فلسطین برگشتند و هیکل سلیمان را دوباره ساختند و در زمان داریوش ساخت آن را تمام کردند. با پیروزی اسکندر بر ایرانیان، فلسطین زیر سلطه یونان و سپس روم در آمد. 2000 سال پیش، مسیح در اورشلیم از میان یهودیان برخواست که بزرگان یهود او را تکفیر کردند ولی علی رغم آن، دینِ مسیح جهانی شد. از همین دوران عده ای از یهودیان اظهار داشتند که هم مسیح را قبول دارند و هم یهودیند به اینان یهودی مسیحی گفته شد و اینان عهد عتیق و عهد جدید را مطرح کرده و تفکرات یهود را در دین جدید وارد ساختند. و عده ای دیگر از یهودیان از همان ابتدا به مخالفت خونین با مسیحیان برخواستند. سال 70 میلادی یهویان علیه نرون قیام کردند که به شدت سرکوب شدند و از این زمان یهود در میان اروپاییان ذلیل شد. مسیحیت به گسترش خود ادامه می داد و تا درون قصر امپراطور نفوذ کرد و اندکی بعد امپراطور روم به مسیحیت گروید و دین رسمی روم را مسیحیت اعلام نمود. این امر بر خار شدن بیش از پیش یهودیان در امپراطوری روم افزود. یهودیان پراکنده شدند تا اگر خود قدرت ندارند دیگران را علیه حکومت مسیحی وارد جنگ کنند. عده ای از یهودیان به غرب اروپا رفتند که مسکوت ماندند. عده ای به جزیره العرب رفته در یمن و یثرب سکنی گزیدند. در یمن توانستند استیلا پیدا نموده و با کشتار بی رحمانه مسیحیان آن جا حکومتی را پی ریزی نمایند که با حمله حبشیان این حکومت از پای در آمد. ولی از آن جا که اعراب زیارت کعبه را در ایام حج بر خود واجب می دانستند مسیحیان حبشه قصد تخریب کعبه نمودند که ابابیل بر آن ها حمله برده شکست خوردند. ظلم بی حد حکومت جدید یمن دادخواهی یمنیان به شاه ایران را در پی داشت که به پیروزی ایرانیان در آن منطقه انجامید. عده ای از یهودیان که در یثرب سکونت داشتند در حال آماده شدن برای ایجاد یک حکومت یهودی در میان اعراب بودند که ورود پیامبر اسلام کارهایشان را بر هم زد. آنان نیز به اذیت و آزار ایشان پرداختند و خیانت ها کردند. عده ای دیگر از یهودیان نیز به ایران آمده و هر از چندگاهی ایرانیان را علیه رومیان ترغیب به جنگ می کردند ولی علی رغم همه این تحریکات، مسیحیت در ایران در حال پیشرفت بود تا آن جا که به دربار نیز نفوذ کرد و مدتی شاه ایران مسیحی شد. با ورود اسلام به ایران هم راه پیشرفت مسیحیت در ایران گرفته شد و هم یهودیت. عده ای از یهودیان نیز به شمال ایران و آسیای صغیر کوچ کردند و مدتی در شمال دریای خزر حکومت یهودی خزر که نام دریای خزر یادگار آن زمان است ، را پی ریزی نمودند که توسط امپراطور بیزانس ساقط شد و این آخرین نفس های یهود بود. یهود چندین قرن متوالی در زیر چکمه های مسیحیت خرد شده بود و می رفت تا برای همیشه نابود شود که رنسانس در اروپا شکل گرفت. با آغاز رنسانس یهودیان به فکر این افتادند تا انتقام قرونی را که به آن ها ظلم شده بود را از مسیحیان بگیرند. مارتین لوتر یکی از رهبران رنسانس از یهودی مسیحیان بود. در نهایت یهودیان دست به تشکیل تشکیلاتی در حمایت از کارگران زدند چرا که عمده آنان در اروپا کارگر بودند، تشکیلاتی که به عنوان فراماسونری در جهان شهره شد، سازمانی که به سرعت اطلاعاتی شد و در حمایت از جریان های استعماری نقش بسیار مهمی را بازی نمود. از طرف دیگر یهودیان شروع به مکتب سازی نمودند، در قرون 18 و 19 و 20م مکاتبی را بوجود آوردند همچون مارکسیسم و فرویدیسم و... که موسسان آن ها عمدتاً یهودی بودند. همچنین سرمایه داران یهودی و متفکران یهودی دست در دست هم نهادند تا امپراطوری یهود را بر همه جهان استیلا بخشند.
"برای اثبات فکر عجیب "دولت جهانی یهود" چه دلیلی بهتر از خاندان روچیلد که تابعیت 5 دولت مختلف را داراست و دست کم با سه دولت در همکاری نزدیک بوده و هست، دولت هایی که تنازعات مکرر میان آن ها هرگز، حتی لحظه ای، یکپارچگی و پیوند منافع بانکداری شان متزلزل نساخت؟" هانا آرنت، مورخ و روزنامه نگار اسراییلی
روچیلد در قرن 19 به نماد ثروت و تمول بدل گردید تا آن جا که در فرانسه و آلمان به روچیلد شاه معروف شد و مارکس ثروتش را در حدی دانست که می تواند تمام سلطنت اتریش را بخرد!
با ظهور ناپلئون در صحنه سیاست، مایرآمشل روچیلد برای استفاده بیشتر از شرایط، پسران خود را در کشورهای اصلی اروپا پراکنده ساخت و بنیاد روچیلد به پنج شاخه آلمانی، اتریشی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی به عنوان یک شبکه واحد مالی منقسم شد. روچیلدها از هر راهی استفاده کردند تا بتوانند درون دربارهای کشورهای اروپایی نفوذ کنند. نفوذ آنان در کشورهای استعمارگر اروپایی باعث شد تا آنان بتوانند در کشورهای مستعمره امتیازاتی را به نفع خود به دست آورند همچون امتیاز توتون و تنباکو در ایران .
همه فشارهایی که تاکنون بر یهود وارد آمده بود و حال کشتار یهودیان روسیه تزاری در 1882 باعث شد تا در اوایل قرن بیستم "تئودور هرتزل" خبرنگار و نویسنده دانمارکی الاصل کنفرانسی متشکل از 300 نفر از اندیشمندان و متفکران صهیونیست به نمایندگی از سوی 50 جمعیت یهودی برگزار نمود. در این کنفرانس که کاملاً سری در شهر بال سویس در سال 1897 برگزار شد هرتزل با توجه به تغییرات اوضاع سیاسی به سود غرب و به زیان شرق مکان تاسیس یک وطن یهودی را مورد بررسی قرار داد و در همان سال کتابی به نام دولت یهود نوشت که در آن از قوم یهود خواسته بود که با توجه به این که هر ملتی برای خود سرزمین و دولتی دارد، اینان نیز دولت یهود را در سرزمین فلسطین یا آرژانتین تشکیل دهند که بعدها تشکیل دولت یهود در اوگاندا نیز مورد بحث قرار گرفت. هرتزل برای عملی نمودن این موضوع که با مخالفت بسیاری از یهودیان مواجه شده بود سفری را به عثمانی نمود و طرح خویش را مطرح کرد که با مخالفت سلطان عبدالحمید، سلطان عثمانی رویرو شد.
با مرگ هرتزل، روچیلدها و عده ای دیگر از یهودیان نظریه او را پذیرفتند و با دولت های استعمارگر، پیرامون آن به گفتگو نشستند. اکثر یهودیان با نفوذ و سرمایه دار به آمریکا مهاجرت کرده و اقتصاد آمریکا را نیز همچون بقیه کشورها در کف خویش گرفته بودند.
با آغاز جنگ جهانی اول، عثمانی به سوی آلمان ها رفت و در مقابل انگلیس و فرانسه و روسیه قرار گرفت. جبهه مقابل عثمانی با وعده و وعیدهایی به سران عرب منطقه، آنان را علیه عثمانی به قیام تشویق کردند و عثمانی در همین ایام از هم پاشید. پس از سقوط عثمانی، کشورهای جدا شده از عثمانی طبق قرارداد "سایکس بیگو" میان انگلیس و فرانسه تقسیم شدند. و فلسطین نصیب انگلیس شد. انگلیس در ابتدا با مهاجرت یهودیان به فلسطین مخالفت نمود، چرا که در ایام جنگ بسیار آنان را کمک کرده بودند. اما با قدرت گرفتن آلمان و نیاز انگلیس به حمایت آمریکا، یهودیان آمریکا توانستند از این موقعیت به سود اهداف خود بهره برداری نمایند. در بهار 1917 رهبر صهیونیست ها "وایزمن" در ملاقات هایی با چرچیل و بلفور آنان را متقاعد ساخت و موافقت آنان را در اعلامیه بالفور اعلام نمود. این اعلامیه برای شخص روچیلد نوشته شده بود. این اعلامیه یک سال قبل از سقوط عثمانی مورد موافقت بالفور(وزیر امور خارجه انگلیس) و ویلسون(رئیس جمهور آمریکا) قرار گرفته و امضا شده بود و 2 سال بعد منتشر شد تا اعراب نتیجه همکاری خود را با بریتانیای کبیر مشاهده کنند. این اعلامیه که در مورد مهاجرت یهودیان به فلسطین بود 1922 مورد موافقت سازمان ملل قرار گرفت و مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شد. . در ۱۹۲۰ فلسطین به‌عنوان عضوی از جامعه ملل تحت قیمومیت بریتانیا پذیرفته شد مهاجرت یهودیان در سال های اول طبق قطعنامه سازمان ملل که حدود آن را مشخص ساخته بود صورت می گرفت. این امر باعث جریحه دار شدن عواطف همه مسلمانان بالخصوص اعراب شد و مخالفت ها آغاز شد. شیخ عزالدین قسام در فلسطین حرکت خود را آغاز نمود. اخوان المسمین به رهبری حسن البنا در مصر و امام کاشف الغطا در عراق نمودهای مخالفت اولیه آن هستند. با شروع جنگ جهانی دوم اعراب تمایلاتی به سوی هیتلر پیدا نمودند و الحسینی مفتی فلسطینی دیداری را هیتلر انجام داد چرا که گمان می نمودند حمایت از آلمان که تمایلاتی ضد یهودی دارد شاید در آینده جلوی این سیاست ها را بگیرد. با شکست هیتلر مهاجرت یهودیان به فلسطین رو به افزایش نهاد و از چیزی که سازمان ملل مشخص کرده بود فراتر رفت. آمریکا در حمایت از صهیونیست ها که رهبری یهودیان مهاجر عهده آنان بود، انگلیس را مجبور کردند تا با یهودیان کاری نداشته باشد. در پایان جنگ دوم جهانی، جمعیت یهودیان در فلسطین بیش از ۶۰۰۰۰۰ نفر بود. در سال ۱۹۳۹ ، بریتانیا «نامه سفید (گزارش دولت) سال ۱۹۳۹» خود را منتشر نمود و در آن مهاجرت یهودیان و خرید زمین توسط آن‌ها را محدود نمود. از دیدگاه انجمن‌های یهودی و صهیونیست‌ها، این «نامه سفید» خیانت به اعلامیه ۱۹۱۷ بالفور بود. ضمن آنکه اعراب نیز از این تصمیم راضی نبودند و خواهان توقف کامل مهاجرت یهودیان به این سرزمین بودند. اما این «نامه سفید» خط دهنده سیاست بریتانیا تا انتهای دوران قیمومیت بر آن سرزمین بود. برحسب طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان بطور مساوی تقسیم گردد و بیت‌المقدس(اورشلیم) نیز محدودهٔ تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اما یهودی‌ها به طرح قانع نبودند و مناطق دیگری را نیز به اشغال درآورده و ضمیمه خاک خود کردند. اعراب نیز با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند.
1931در شب معراج پیامبر اسلام کنگره بزرگ اسلامی در شهر بیت المقدس برگزار شد و نمایندگانی از ممالک اسلامی در آن شرکت کردند. در این کنگره سخنان الحسینی مفتی فلسطین و امام کاشف الغطا بسیار تاثیرگذار بود و وجهه ای شرعی به مبارزات مردم فلسطین گذاشت. مهاجرت غیرقانونی یهودیان به فلسطین که در سالهای پس از این کنفرانس بود جنبش هایی خونین را در فلسطین ایجاد نمود.
انگلیس که دوران قیمومیتش بر فلسطین تمام شده بود سریعاً فلسطین را ترک نمود و صهیونیست ها که با کمک های میلیاردی آمریکا مسلح شده بودند به زور اسلحه اوضاع را در دست گرفتند و اعراب را به شدت سرکوب ساختند. سرانجام بعد از تلاش های فراوان صهیونیست ها و تمایل اروپاییان به اسکان یهودیان در خارج از اروپا در 24 سپتامبر 1948 دولت اسراییل اعلام موجودیت نمود و 8 دقیقه بعد شوروی و 11 دقیقه بعد ایالات متحده آن را به رسمیت شناختند. سازمان ملل متحد هم آن را به رسمیت شناخت و به عنوان یک دولت آن را به عضویت پذیرفت.
در پی اعلام استقلال اسرائیل درگیری ها بین اعراب و یهودیان بالا گرفت. به زودی ارتش‌های مصر، سوریه، اردن، عراق، و لبنان وارد شدند و مرحله دوم جنگ استقلال اسرائیل آغاز شد. پس از اولین آتش‌بس در ژوئن ۱۹۴۸ گروهک‌های مسلح یهودی در نیروهای دفاعی اسرائیل ادغام شدند. پس از ادامه درگیری‌ها و تا ۱۹۴۹ اسرائیل به تدریج نیروهای عرب را عقب راند. پس از عقد آتش‌بس‌های جداگانه با نیروی‌های درگیر اسرائیل موفق به اشغال ۲۶٪ بیشتر از اراضی قلمرو فلسطینی شد. بقیه فلسطین را اردن (کرانه باختری) و مصر (نوار غزه) اشغال کردند. شمار زیادی از اعراب محلی در جریان درگیری‌ها آواره شدند. بسیاری از آنان هنگام پیشروی نیروهای اسرائیلی قهراً اخراج شدند و تا به امروز هم علی‌رغم نظر جامعه بین‌المللی و قطعنامه‌های مکرر سازمان ملل اجازه بازگشت پیدا نکرده‌اند. شمار پایانی آوارگان ۷۱۱۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود. از طرفی جمعیت یهودی کشورهای عربی زیر نگاه شکاک دولت و باقی مردم این کشورها قرار گرفت، در سال‌های پسین ۶۰۰۰۰۰ یهودی کشورهای عربی را به قصد اسرائیل ترک کردند دولت ایران به ریاست محمد ساعد مراغه‌ای در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ اسرائیل را به طور دوفاکتو به رسمیت شناخت و سرکنسولگری خود را در اورشلیم دایر کرد اما مصدق در۱۵ تیر ۱۳۳۰ شناسایی اسرائیل را پس گرفت. در بازیهای آسیایی 1970 تهران، از نمایندگان اسرائیل دعوت به عمل نیامد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ روابط ایران و اسرائیل به کلی قطع شد و دیپلماتهای اسرائیلی، با کمک سفارت امریکا و با پاسپورت جعلی آمریکایی، از ایران فرار کردند. هم اکنون ایران به همراه برخی از کشورهای عربی و اسلامی (به جز مصر، اردن و مراکش) این کشور را به رسمیت نمی‌شناسند و در رسانه‌های عمومی از این کشور با عنوان «سرزمین‌های اشغالی» یا «فلسطین اشغالی» یاد کرده و دولت آن را رژیم اشغالگر قدس می‌نامند.بودجه سالیانه اسرائیل امروز از ۶۶ میلیارد دلار فراتر می رود، از سال ۱۹۸۵، آمریکا سالانه در حدود ۳ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است. از سال ۱۹۷۶، اسرائیل بیشترین مقدار کمک‌های خارجی سالانهٔ آمریکا را دریافت کرده است. قدرت هسته‌ای اسرائیل بر سه اصل خدشه ناپذیر بنا شده‌است: ابهام در این مسئله به عنوان استراتژی اصلی،سانسور آن به عنوان امری غیر قابل اجتناب و تابو بودن آن به مثابه رفتار اجتماعی مردم اسرائیل،این سه اصل نه تنها موجب پیچیدگی و تقویت در پنهان کاری شده بلکه هر بحثی در ملا عام را منتفی می‌دارد.از میان کشورهای جهان که دارای سلاح هسته‌ای هستند اسرائیل بیشترین عدم صراحت و پنهان کاری را به خرج می‌دهد،تل‌آویو حتی به مسائل افشا شده توسط موردخای وانونو اعتراف نکرد،برخی از محققان (نظیر آونر کهن) در نتیجه‌گیری از این رفتار دولت اسرائیل این ابهام و پنهان‌کاری را به سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک نیز گسترش می‌دهند. ۱۹۷۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت آرا، مصوبه‌ای را به تصویب رساند که در آن صهیونیسم به عنوان شکلی از اشکال نژادپرستی معرفی شده بود. این مصوبه در پی شرط گذاری اسرائیل به حذف آن، برای شرکت در کنفرانس صلح مادرید در ۱۹۹۱ توسط سازمان ملل ملغی اعلام گردید
از همان بدو تشکیل اسراییل تا کنون، اسراییل دائماً در حال جنگ با فلسطینان است و هنوز نتوانسته موجودیت خود را برای جامعه اسلامی اثبات کند. پس از صلح مصر با اسراییل و به رسمیت شناخته شدن اسراییل توسط انورسادات ریس جمهور مصر چنان موجی از خشم عالم اسلام را فراگرفت که تا کنون دیده نشده بود و سرانجام به ترور انقلابی سادات توسط یکی از افسران مصری به نام خالد اسلامبولی منتهی شد. گرچه خالد اسلامبولی پس از این ترور بازدداشت و سپس به جوخه مرگ سپرده شد ولی همچنان او در دل مسلمین زنده است و سادات برای همیشه تاریخ به عنوان اولین سازشکار مورد لعن خواهد بود.
درگیری های پراکنده فلسطینیان در طول سالیان نخست به سوی سازماندهی شدن پیش رفت و الفتح تشکیل شد. الفتح که در طول سالیان نماد مقاومت بود کم کم از حالت مبارزه خارج و روند سازش را پی گرفت، برگزیدن این روند باعث رویگردانی مردم از این جنبش صرفاً ملی گرایانه شد.
اسراییل پس از آن که توانسته بود اعراب را شکست دهد و تا حدود بسیار زیادی به صورتی وحشیانه قیام های مردم فلسطین را سرکوب نماید به فکر افتاد تا طرح از نیل تا فرات را به مرحله اجرا گذارد. با ربوده شدن امام موسی صدر، و نشان داده شدن چراغ سبز صهیونیست های مسیحی(فالانژیست ها) و یهودی در لبنان و آغاز جنگ داخلی در لبنان اسراییل ماشین جنگی خود را به بهانه تعقیب تروریست های عرب به سوی لبنان گسیل داشت و در اندک مدتی تقریباً تمام خاک آن را اشغال نمود و جنایات بسیاری را در آن جا انجام داد. حضور اسراییل در خاک لبنان و تاثیرات انقلاب اسلامی ایران و حکم جهاد از سوی امام خمینی به عنوان اولین حکم جهاد علیه اسراییل و اعلام روز قدس از سوی ایشان در لبنان، جوانان پرشور و شاگردان مکتب امام موسی صدر را برآن داشت تا با تشکیل حزب ا... به مبارزه مسلحانه با اسراییل بپردازند. مبارزات حزب ا... در لبنان که خود را یک تشکل اسلامی می دانست و تاثیرات انقلاب اسلامی بر فلسطینیان جهاد اسلامی و سپس حرکت مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) را شکل داد که وجه مبارزاتی خویش را اسلام قرار داده بودند. تشکیل حزب ا... لبنان، جهاد اسلامی و حماس فلسطین مبارزات بی امانی را شکل داد که روحیات اسراییلی ها را در هم ریخت. شهادت سید عبای موسوی(دبیر کل حزب ا...) و اندکی بعد شهادت دکتر فتحی شقاقی( دبیر کل جهاد اسلامی) و بازدداشت شیخ احمد یاسین(رهبر معنوی حماس) نه تنها از حجم مبارزات نکاست بلکه مبارزات را وارد مرحله جدیدی ساخت. ترور مسئولان بلندپایه اسراییل همچون اسحاق رابین(وزیر جنگ اسراییل) توسط اعضای این تشکل ها باعث شد تا اسراییل احساس خطر نماید.
2000م حزب ا... توانست هیمنه و افسانه شکت ناپذیری اسراییل را در هم بشکند و در اواخر بهار 2000 اسراییل فرار را بر قرار ترجیح داد و از لبنان گریخت. اندکی بعد با آزادی شیخ احمد یاسین از زندان انتفاضه سوم شکل گرفت که اسراییل را در سراشیبی سقوط قرار داد و اسراییل با وحشیگری هرچه تمامتر این انتفاضه را با پرپر کردن هزاران شهید سرکوب نمود و سپس با به شهادت رساندن شیخ احمد یاسین و الرنتیسی سعی داشت تا آبرو و اقتدار خود را به دست آورد. اسراییل در مبادله اسرا با حزب ا... از آزاد کردن چند اسیر لبنانی خودداری کرد تا برگ برنده ای در دست داشته باشد که با دزدیده شدن چند افسر خود مواجه شد و برای آزادی آنان به جنوب لبنان حمله برد. در حالی که همه دنیا را پشت سر خود داشت نتوانست در مقابل 33 روز مقاومت حزب ا... کاری انجام دهد و با خفت و خواری نه تنها تن به شکست داد بلکه مجبور شد تا در یک مبادله دیگر نه تنها اسرای لبنانی که بعضی از مجاهدین فلسطینی را آزاد کند. امسال نیز در پی کسب آبرو غزه را مورد حمله قرار داد که با 22 روز مقاومت نیروهای حماس شکست را پذیرا شد.
لازم به ذکر است که اسراییل به قطعنامه های سازمان ملل هیچ وقعی نمی کند. یکی از خواسته های فلسطینیان امروز برگشت اسراییل به پشت مرزهایی که سازمان ملل برایش معین کرده ولی اسراییل همچنان درون خاک فلسطینان است. و قسمت میانی دو قسمت فلسطینی نشین یعنی نوار غزه و کرانه باختری را اشغال و آن دو را از هم جدا نموده است.




انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 306 تاريخ : جمعه 11 ارديبهشت 1388 ساعت: 9:55

خبرنامه