مباحثه(امام موسی صدر)

ساخت وبلاگ
35 سال پیش در چنین روزهایی بود که سید زیبا روی ایرانی که قائد بلامنازع شیعه در لبنان به شمار می رفت و حتی مسیحیان لبنان او را مسیح می خواندند در پایان سفرش به لیبی سفرش تمام شد. در میانه راه لیبی و ایتالیا گم شد.

لیبی می گفت او سوار هواپیما شده و از خاک لیبی خارج گشته است اما دولت ایتالیا ورود او را به خاک این کشور به شدت رد می کرد.

انتشار: هفته نامه شهرسبز شماره 236 مورخ11شهریور92- سایت خبری تحلیلی نگاه فارس -

http://www.ladestan.com/images/docs/000001/n00001032-b.jpg


35 سال پیش در چنین روزهایی بود که سید زیبا روی ایرانی که قائد بلامنازع شیعه در لبنان به شمار می رفت و حتی مسیحیان لبنان او را مسیح می خواندند در پایان سفرش به لیبی سفرش تمام شد. در میانه راه لیبی و ایتالیا گم شد.

لیبی می گفت او سوار هواپیما شده و از خاک لیبی خارج گشته است اما دولت ایتالیا ورود او را به خاک این کشور به شدت رد می کرد.

سال 1307، موسی چشم به جهان گشود. خاندان صدر از خاندان های مشهور سادات هستند که در کشورهای ایران، لبنان و عراق سکنی دارند.

موسی همراه خانواده از مشهد به قم آمد.

پدرش سید صدرالدین صدر از علما و مجتهدین به نام بود.

او به دلیل هوش و ذکاوت خاص خاندانش،( از بزرگان خاندان صدر می توان به شهید بهشتی، شهید رابع آیت الله سید محمدباقر صدر، پدر داستان نویسی کوتاه ایران سید محمدعلی جمال زاده و .... اشاره نمود) به جای ورود به کلاس اول با امتحان هوشی که داده بود مستقیم بر صندلی کلاس چهارم نشست.

تحصیلات حوزوی را در حوزه های علمیه قم و از مکتب پدر آغازید.

نوجوانی امام موسی صدر

با گرفتن دیپلم، در حالی که لباس علمای دین را بر تن داشت، به عنوان اولین روحانی، با شرکت در کنکور سراسری به عنوان دانشجوی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد. او اولین روحانی بود که به عنوان دانشجو وارد دانشگاه می شد.

در دوران نهضت ملی در کنار دیگر دوستانش به صف ملی گرایان پیوست و همراه با شهید آیت الله بهشتی که از اقوام و دوستانش بود فصل جدیدی را در میان طلاب علوم دینی باز کردند.

فردوست-دوست نزدیک و همراه همیشگی محمدرضا شاه پهلوی- در مورد آشناییش با موسی در کتاب ظهور و سقوط پهلوی ج اول چنین چنین شرح می دهد که موسی صدر را با نامه ای تندش به شاه در دوران جوانیش شناختم.

موسی صدر که یک پای درس های حاج آقا روح الله-امام خمینی- شده بود حالا دیگر به عنوان یک نابغه حوزه علمیه شناخته می شد.

در سال های پس از کودتای 28 مرداد به همراه هم درسانش همچون آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی و حجت الاسلام علی دوانی به تاسیس نشریه مکتب اسلام همت گمارد.

نشریه ای که در آن سال ها نه تنها به عنوان تنها نشریه مذهبی حوزه شناخته شد بلکه همچون خونی در رگ های مشتاقان دین بود تا آنان را از رخوت رهایی بخشد. او در این سال ها سردبیری این نشریه را به عهده داشت.

در سفرش به لبنان با آیت الله علامه شرف الدین رهبر شیعیان لبنان و رهبر مردم لبنان در انقلاب استقلال این کشور دیدار نمود. در این دیدار علامه شرف الدین از او خواست تا در لبنان بماند و اوضاع را سامان دهد. اما او به قم بازگشت. تا این که علامه شرف الدین در بستر احتضار افتاد. او را فراخواند تا رهبری شیعیان لبنان را به او بسپارد. اما او مخالفت کرد.

با رحلت علامه شرف الدین-از بنیانگزاران وحدت امت اسلام- و باز شدن وصیت نامه آن مرد بزرگوار بار دیگر سیل دعوت های شیعیان لبنان از موسی صدر آغازیدن گرفت. اما موسی مخالفت می کرد تا این که آیت الله بروجردی و حضرت امام خمینی و دیگر اساتید او، او را به رفتن تشویق کردند.

موسی حالا وارد گودی شده بود که راه رهایی نداشت. کشوری که شیعیانش علی رغم داشتن اکثریت نه تنها در موقعیت سیاسی کشور جایگاهی نداشت بلکه در فقر و فساد دست و پا میزد.

او با ورودش به لبنان رهبری خود را چنان آغاز کرد که در مدت کوتاهی نه تنها اوضاع جنوب-منطقه شیعه نشین- را سر و سامان داد بلکه راه جدید دیگری را نیز برای شیعیان باز کرد.

بیعت مردم صور با امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان

او ابتدا با تشکیل حرکت المحرومین کمک و صدقه را توسط شیعیان به غیر از این نهاد حرام اعلام کرد تا شغل تکدی گری و گدایی را که باعث عزلت و تضعیف موقعیت شیعه می شد از میان بردارد و عزت را به شیعیان برگرداند. این امر نه تنها در میان شیعیان و مسلمانان بلکه با استقبال مسیحیان نیز روبرو شد و با یک حمایت همه جانبه و مردمی در مدت کمی ریشه تکدی گری و گدایی در کل لبنان از میان برداشته شد.

حالا شیعیان دیگر در جامعه لبنان جایگاهی برای خود داشتند هرچند هنوز در موقعیت های سیاسی حضور نداشتند.

مراسم کلنگ زنی مدرسه جبل عامل

موسی که دیگر امام موسی صدر خطاب می شد دست به تاسیس مدرسه یتیمان جنوب زد و از دکتر چمران تقاضا کرد که مدیریت این مدرسه را به عهده گیرد. دکتر چمران که تازه از آمریکا برگشته بود و مرزهای ایران برویش بسته بود این پیشنهاد را پذیرفت و راهی لبنان شد. هرچند پس از مدتی همسرش -همسر اول شهید چمران یک زن آمریکایی بود که توسط شهید چمران اسلام را پذیرفت. شهید چمران از او دو فرزند پسر به نام های جمال و کمال داشت- نتوانست موقعیت آن جا را تحمل کند و شمع وجودش را که قرار بود پروانه وار به دورش بگردد رها نمود.(کتاب خدا بود و دیگر هیچ-نامه شهید چمران به فرزندش کمال در مرگ فرزند دیگرش جمال)

سرکشی امام موسی صدر از مدرسه یتیمان صور(جبل العامل)

پس از مدتی امام موسی صدر دست به تاسیس حزب امل زد. این حزب تنها یک حزب سیاسی نبود بلکه جوانان شیعه را براساس آموزه های شیعی با آموزش های ورزشی، رزمی و آشنایی با اسلحه و مبارزه و جهاد آشنا می نمود.(پس از شهادت شهید چمران، و حمله رژیم صهیونیستی به خاک لبنان به دلیل برخی اختلافات سیاسی درون این حزب، تعدادی از جوانان شیعه از امل جدا شدند و تحت عنوان حزب الله لبنان به مبارزه و جهاد برخاستند.این امر باعث بروز درگیری میان نیروهای حزب الله و امل گردید که با ورود امام خامنه ای به عنوان امام امت در قضیه، حزب الله تنها به مبارزه نظامی و در واقع ید اجرایی مبدل گردید و امل فعالیت های سیاسی را دنبال می کرد. این امر باعث شد تا پیروزی های شیعه در لبنان به سرعت رو افزایش رود و هم اکنون شیعه در لبنان از جایگاه سیاسی، نظامی و اقتصادی و بهداشتی مطلوبی برخوردار گردد.).

امام صدر همچنین مجلس اعلای شیعیان لبنان را برای ساماندهی وضعیت شیعیان راه اندازی نمود.

ساختمان مجلس اعلای شیعیان لبنان

با آغاز درگیری های داخلی در لبنان امام موسی صدر با ورود به قضیه توانست برای مدت ها شعله های جنگ را خاموش کند.

او در این مدت لبنان را به پایگاهی برای انقلابیون و مسلمانان آزاده جهان علی الخصوص ایرانیان مبدل کرد.

در ماجرای 15 خرداد 42 و دستگیری و زندانی شدن حضرت امام خمینی او دست به کار شد و توانست با تبلیغ امام نامه ها و تلگراف های زیادی در جهان به خصوص جهان اسلام مبنی بر محکومیت زندانی شدن امام خمینی و در دفاع از او به سوی دربار پهلوی سرازیر نماید. این اقدامات همراه با اقدامتی که در داخل کشور انجام می گرفت باعث شد تا رژیم شاه تحت فشار قرار گرفته و امام خمینی را ابتدا از زندان به حصر خانگی و پس از مدتی نیز آزاد نماید.

گروه های مسلح و مبارز برای آموزش های نظامی و چریکی از ایران وارد خاک لبنان می شدند و تحت مدیریت شهید چمران و امل دوره های آموزش را می گزراندند. این امر باعث شد تا برخی اختلافات میان بعضی افراد سیاسی ایرانی و این دو بزرگوار صورت گیرد.

در این مدت امام موسی صدر بارهای و بارهای به ایران مسافرت می نمود و با مردم ایران و با گروه های و احزاب و گاه شخصیت های انقلابی دیدار و گفتگو می کرد.

در پی درگذشت دکتر علی شریعتی، او مراسم باشکوهی برای شریعتی در سوریه و لبنان تدارک دید. از مراسم کفن و دفن دکتر که خود بر جنازه دکتر نماز خواند تا مراسم چهلم باشکوهی دکتر در بیروت.

نماز امام موسی صدر بر پیکر دکتر علی شریعتی در زینبیه سوریه

برگزاری مراسم شهادت حاج آقا مصطفی خمینی -دوست و هم درس سابقش که از اقوامش نیز بود- موج خشم رژیم ستم شاهی را علیه او برانگیخت تا آن جا که شاه رسماً اعلام کرد که تابعیت ایرانی موسی صدر لغو شد. امام موسی صدر نیز در سخنرانی که در مسجد خود داشت بر بالای منبر اعلام نمود که من ایرانیم، ایرانی زاده شده ام ایرانی زیسته ام و ایرانی خواهم مرد. من تابعیت ایرانی آن کسی که بخواهد تابعیت ایرانیم را لغو کند باطل می کنم

در شهریور ماه 57 و در حالی که انقلاب اسلامی در ایران در آستانه پیروزی بود در حالی که امام موسی صدر برای حل مشکلات منطقه که پای ثابت همه آن ها موضوع لبنان بود که سران کشورهای عربی در حال دخالت در امور آن بودند پس از گفتگو با سران برخی از این کشورها در حالی که به دعوت معمر قذافی ردیس جمهور لیبی وارد لیبی شد هیچ گاه از لیبی خارج نشد و خبری از او نشد.

با پیروزی انقلاب، رهبران انقلابی منطقه بخصوص رهبران جنبش های اسلامی برای ابراز خوشحالی با مردم ایران به دیدار امام می آمدند. قذافی نیز خواستار دیدار با امام خمینی شد اما امام خمینی دیدار خود و مسئولان جمهوری اسلامی را منوط به حل قضیه امام موسی صدر کرد و رابطه ایران و لیبی از همان ابتدای انقلاب کان لم یکن تلقی گردید. هرچند در دوران 8 ساله دفاع مقدس به دلیل تحت فشار بودن جمهوری اسلامی مجبور شد تا علی رغم حل نشدن قضیه امام موسی صدر با لیبی برای خرید سلاح وارد مذاکره شود.

از آن پس تا زمان ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد این رابطه قطع بود تا این که در این دوران رئیس جمهور وقت در یک دیدار قذافی را به آغوش کشید. این امر موجب ناراحتی بسیاری به خصوص علمای قم گردید. اندکی بعد نیز متکی، وزیر امور خارجه این کار را تکرار کرد که دوباره موجب ناراحتی ها را به سوی خودش به وجود آورد.

با سقوط دولت قذافی بار دیگر پرونده امام موسی صدر به جریان افتاد. در این مدت بارها خبرهایی از مقامات سابق لیبی مبنی بر شهادت و یا زنده بودن امام موسی صدر مطرح شد.

آن چه در پی می آید خاطره ای است از مرجع عالی قدر آیت الله مکارم شیرازی از دوست قدیمی اش امام موسی صدر که در سایت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شده است:

سطح‌ علمی‌ حوزوی‌ بعضی‌ افرادی‌ که‌ بعد از پیمودن‌ مراحل‌ حوزوی‌ به‌ دانشگاه‌ روی‌ آورده‌اند و مراحل‌ دانشگاهی‌ را طی‌ می‌کنند ضعیف‌ می‌شود، ولی‌ امام‌ صدر از زمرۀ کسانی‌ بود که‌ با وجود تحصیلات‌ دانشگاهی، معلومات‌ حوزوی‌اش‌ ضعیف‌ نگردید. این‌ نکته‌ در واقعۀ زیر به‌ وضوح‌ معلوم‌ می‌گردد: 


یکی‌ از علمای‌ بزرگ‌ به‌ نام‌ آیت‌الله شیخ‌ محمدکاظم‌ شیرازی که‌ در اواخر عمر در نجف‌ اشرف‌ مرجع‌ تقلید به‌ شمار می‌آمد، به‌ قم‌ تشریف‌ آورده‌ و میهمان‌ آیت‌الله فیض، یکی‌ از بزرگان‌ علمای‌ قم، شده‌ بودند. 


ما به‌ همراه‌ آقا موسی‌ صدر و عده‌ای‌ دیگر از رفقا برای‌ دیدن‌ آیت‌الله شیرازی‌ رهسپار شدیم. در آن‌ مجلس‌ امام‌ صدر، از درس‌ اصول‌ کتاب‌ مرحوم‌ آخوند خراسانی و حاشیه‌ای‌ که‌ به‌ رسائل‌ دارد، موضوع‌ استصحاب‌ را مطرح‌ کرد. مرحوم‌ آخوند، نظری‌ در مورد کتاب‌ رسائل‌ مرحوم‌ شیخ‌ انصاری دادند و امام‌ صدر هم‌ بر رأی‌ مرحوم‌ خراسانی‌ ایرادی‌ داشت. این‌ در حالی‌ بود که‌ تنها بیست‌ یا بیست‌ و دو سال‌ از عمر آقا موسی‌ می‌گذشت. 


وقتی‌ امام‌ صدر از نقد نظر آخوند فراغ‌ یافت، آیت‌الله شیرازی‌ به‌ دفاع‌ از آخوند و رأی‌ او پرداخت‌ و پرسش‌ و پاسخ‌ مفصلی‌ میان‌ آن‌ دو رد و بدل‌ گردید تا آنجا که‌ آیت‌الله شیرازی‌ اقرار کرد که‌ بیشتر از این‌ نمی‌تواند از رأی‌ آخوند دفاع‌ کند! 


البته‌ آیت‌الله شیرازی‌ (ره) مردی‌ عادل‌ و منصف‌ بود؛ زیرا وقتی‌ که‌ دید ایراد وارد است، دست‌ از دفاع‌ برداشت. از طرف‌ دیگر، مباحثۀ یک‌ جوان‌ با یک‌ مرجع‌ سالخورده‌ در نظر ما کار بزرگ‌ و مهمی‌ به‌ حساب‌ می‌آمد.


منبع: کتاب گذار‌ها و خاطره‌ها، صفحه ۱۰۸

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 364 تاريخ : جمعه 8 شهريور 1392 ساعت: 19:37

خبرنامه