قایق سوراخ

ساخت وبلاگ
به قول آیت­ ا... محمدتقی موسوی، »کل علی« به تنهایی مسجد جامع خرمشهر و فعالیت­های مذهبی را در خرمشهر و آبادان به دوش می­کشید.با شروع جنگ، »کل علی«که در واقع مسجد جامع دستش بود، مسجد جامع را به محلی برای تغذیه فکری، تسلیحاتی و پشتیبانی جنگ مبدل کرد.


 انتشار: هفته نامه شهرسبز ضمیمه کل علی و فاتحان خرمشهر شماره 223 مورخ 1خرداد 92 - کازرون نما - تنویر-نگاه فارس -


محمد سمیرمی: شایداین سئوال برای­تان پیش آید که چه شد خرمشهر بیش از 45 روز در مقابل حملات و تهاجماتبسیار شدید عراق، با دست خالی مقاومت کرد. تازه این غیر از آن است که خرمشهر به دلیلنزدیکی به مرز، از همان هفته­های آغازین سال 59 مورد حملات بی­وقفه عراق قرار می­گرفت.تا نهایتاً از روز 21 شهریور 59 درگیری­های مرزی شدت و حدت بیشتری گرفت و 31 شهریورماه آن سال، صدام رسماً جنگ را آغاز کرد.

پدرماصفهانی و به دلایلی همچون اشتغال و مبارزه از اصفهان به خرمشهر آمده بود.درستیادم نیست که کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم. پدرم اشتراک نشریه »مکتب اسلام« و کتاب­هایموسسه»در راه حق« را گرفته بود و از این طریق با کربلایی علی فرخی ارتباط داشت. ازهمین زمان بود که آشنایی من با »کل علی« و فرزندانش شکل گرفت.

فرخی،حمامی خرمشهر بود، که حمامش پاتوقی برای مبارزات فرهنگی و سیاسی، شده بود و درآمد خودشرا وقف مبارزات فرهنگی و سیاسی کرد و از حمام به عنوان پوششی برای مبارزه استفاده می­نمود.

جو آنروز خرمشهر، جوی به شدت روشنفکرانه بود. این دید روشنفکرانه هم بین مذهبیون دیده می­شدو هم بین غیرمذهبیون شهر از کمونیست­ها گرفته تا.... . از سوی دیگر وجود انگلیسی­هادر آبادان و خرمشهر، و جو فاسدی که آن­ها درست کرده بودند جو را برای مذهبیون به شدتتنگ کرده کرده بود. هرچند فضای خرمشهر خیلی بهتر از آبادان بود و شاید به همین دلیلمذهبیون خرمشهر دامنه فعالیت­هایشان را تا آبادان گسترانده بودند. که در این بین نقش»کل علی« بسیار پررنگ­تر می­نمود. به همین دلیل وقتی سخنرانی به آبادان می­آمد، برایاستراحت به خرمشهر  سفر می­کرد و »کل علی« میزبانآن­ها می­شد. و اگر سخنرانی به خرمشهر می­آمد »کل علی« با بچه­های آبادان هماهنگ می­کردو اگر می­توانست در آبادان نیز برای آنان جایگاهی برای سخنرانی محیا می­نمود. شهیدمطهری، آیت­ا... خزعلی، آیت ا... مکارم شیرازی، آیت­ا... سبحانی، آیت­ا... نوری همدانیاز جمله کسانی بودند که دائم برای ایراد سخنرانی به خرمشهر و آبادان می­آمدند و احترامخاصی را برای »کل علی« قایل بودند.

به قولآیت­ا... محمدتقی موسوی، »کل علی« به تنهایی مسجد جامع خرمشهر و فعالیت­های مذهبی رادر خرمشهر و آبادان به دوش می­کشید.

بعداز شهادت »حاج آقا مصطفی خمینی« و آن مقاله روزنامه اطلاعات، خرمشهر نیز به تبع تمامکشور وارد فاز جدیدی از مبارزه گردید.

17 شهریورماه 57 بود، روزی بود که »کل علی«به همراه فرزندش »محمود« -که بعداً به عضویت سپاهدرآمد و در دفاع از خرمشهر به شهادت رسید- به تهران رفتند و در راهپیمایی آن روز شرکتجستند. در همان روز بود که توسط چماقداران پهلوی، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

با تندشدن آتش انقلاب، »کل علی« شناخته شده تر می­شد.

با پیروزیانقلاب، و شروع فتنه خلق عرب، بارها مورد حمله و ضرب و شتم خلقی­ها قرار گرفت، اماهر بار با وساطتت مردم عرب منطقه که گاه توسط خلقی­ها فریب داده شده بودند توانست جانسالم بدر برد. در یکی از همین برخوردها بود که شنوایی یکی از گوش­هایش را از دست داد.

هر چهبه اواسط آبان نزدیک­تر می­شدیم، حلقه محاصره مسجد تنگ­تر می­شد. از این رو »کل علی«جلسه­ای را در مسجد جامع برگزار کرد و در آن جا تصمیم خود را مبنی بر خارج کردن خواهرانیکه تا آن روز مانده بودند به صراحت اعلام کرد. هرچند برخی از خواهران حاضر به ترک خرمشهرنمی­شدند اما، به اصرار »کل علی« خواهران را برای خارج کردن، به کارون فرستادند و ازآن جا، آن­ها را از خرمشهر خارج ساختند.

»کلعلی« علی­رغم این که دو فرزندش »محمود« و »قاسم« در دفاع از خرمشهر به شهادت رسیدهبودند و خود نیز از ناحیه کتف مورد اثابت ترکش قرار گرفته بود و شدت جراحت گاه او رابسیار اذیت می­کرد، اما در خرمشهر ماند و جزء آخرین کسانی بود که از خرمشهر خارج شد.

در حالیکه حلقه محاصره لحظه به لحظه تنگ­تر می­شد و مسجد جامع دیگر در تیر مستقیم عراق قرارگرفته و عملاً می­توان گفت که مسجد نیز سقوط کرده بود، »کل علی«به همراه چند تن دیگراز مدافعان، با قایق سوراخی که حوالی کارون پیدا کرده بودند، توانستند از خرمشهر خارجشوند. قایق سوراخ بود و دائم می­بایست آب­های درون قایق را تحلیه می­کردند به همیندلیل دو نفر پارو می­زدند و کل علی نیز به همراه بقیه آب­های درون قایق را تخیه می­کرد.

کربلاییعلی فرخی در حالی خرمشهر را ترک می­کرد دو فرزندش را از دست داده بود. اما در طول همهاین سال­ها، شاید کسی نمی­دانست که او که بود.

بعداز خروج از خرمشهر به کازرون، زادگاهش آمد و در کنار مردم شهیدپرور کازرون، در عرصه­ایدیگر به دفاع از اسلام و انقلاب و ولایت مشغول شد. به طوری که وقتی منافقین درصدد شورشو ترور شخصیتی آیت­ا... ایمانی برآمدند، تمام قد در دفاع از نماینده امام در کازرون،برخاست.

ترکشکتفش تا آخرین روزهای حیاتش، او را اذیت می­کرد، اما وقتی درد وجودش را فرا می­گرفتجز ذکر خدا،  که به آرامی زیر زبان نجوا می­کرد،دیگری چیزی نمی­شنیدی.

ترکش کتفش باعث شده بود تا کتف او دائم ورم کند و گوشت اضافه بیاورد. و هر از چندیبرای برداشتن آن وارد اتاق عمل می­شد

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 348 تاريخ : جمعه خرداد 1392 ساعت: 0:57

خبرنامه